۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

تقدیم به خامنه ای به مناسبت روز پدر

بعد از این بر وطن و بوم و برش باید رید
به چنین مجلس و بر کر و فرش باید رید
به حقیقت در عدل ار در این بوم و بر است
به چنین عدل و به دیوار و درش باید رید
آن خامنه ای تحمیلی و بی مدرک و خل
بهر این ملک به نفع و ضررش باید رید
پدر ملت ایران اگر این بی پدر است
به چنین ملت و گور پدرش باید رید
به خمینی نتوان کرد جسارت اما
آن قدر هست که بر ریش خرش باید رید

به هیچ وجه به من مربوط نیست که تولد یک نفر در یک کشور دیگر, چه ربطی به روز پدر در کشوری دیگر دارد. بر فرض هم که روز پدر باشد چه ربطی به خامنه ای دارد. خودش به اندازه لازم دختر و پسر و عروس و داماد دارد که بهش تبریک بگن به من هم هیچ ربطی ندارد. ولی نمی دانم چرا امسال اسم روز پدر که اومد یاد شعری دستکاری شده از میرزاده عشقی افتادم که چند سال پیش تو یک وبلاگی خوندم وبعضی از ابیاتش رو تونستم به یاد بیارم. خلاصه اگر روز پدر هست و خامنه ای هم پدر ملت است, به چنین ملت و....


برچسب‌ها:

۱۳۹۰ خرداد ۱۹, پنجشنبه

به احترام تمام کشته شدگان, به احترام خودم و آینده آن بسیجی که روز 22 خرداد انتظارم را می کشد, می آیم

به احترام تمام کشته شدگان و خانواده های آنها, برای احترام به خودم و رای دیده نشده ام, برای آینده آن بسیجی که روز بیست و دوم انتظارم را می کشد و برای فرزندانش, برای شیخ شجاع و میرحسین ثابت قدم, به احترام شرف اهل قلم, برای فراموش نکردن حسین درخشان, به احترام عیس سحر خیز و تمام آنان که ناجوانمردانه در زندانند و بی اندازه بزرگوار, به احترام شورای هماهنگی مخفی راه سبز امید, به راه پیمایی بیست و دوم خرداد خواهم رفت و مانند دو سال پیش از بیست و دوم خرداد دوباره شروع خواهم کرد. دوباره دیکتاتور را صدا خواهم کرد. برای بار آخر با او اتمام حجت خواهم نمود.
دو سال پیش من و امثال من نوشتیم و فریاد زدیم که این راه به ناکجا آباد می رود, اقتصاد به فنا می رود و اخلاق و فرهنگ بدین شیوه سقوط خواهد کرد. روشنفکران ما نوشتند و گفتند که دولت با جادو و پیشگو راه خود را می رود نه با سازمان برنامه و کارشناس. نشنیدند و ما را مشتی مرفه انگشت شمار خواندند. امروز خودشان هم برخی از همان حرف ها را می زنند و به درستی یافته های پیشین مخالفان پی برده اند. به خیابان می آیم چرا که این بار به غیر از نگرانی های پیشین, غصه آینده آن بسیجی را هم دارم که ندانسته آینده خود را تباه می کند و به استقبالم می آید با چوب و گاز اشک آور. اما من می روم برای آینده خودم, او و فرزندانش.
به روشنی می توان دید که علاوه بر مشکلات پیشین, ایران اکنون با اختلافات داخلی حاکمان و عطش دنیای غرب برای تغییر در خاورمیانه نیز روبروست. فقر گسترده در یک قدمی مردم است و پی آمد ناخواسته آن فحشا و اعتیاد و جرم بیشتر است. اختلاف های قومی هر لحظه می تواند حادثه ای ایجاد کند و گسترش بنیادگرایی شیعه هر ثانیه می تواند بمبی را منفجر نماید.
به خیابان می آیم تا در کنار تلاش مغز و دستانم برای آگاهی خودم و دیگران, پاهایم هم در راه آزادی گامی بردارد.
این بار آگاه تر از دو سال پیش می آیم. مدتی طول کشید تا بفهمم مشکل فقط رای گمشده ام نیست. ایراد آن صندلی است که همه را فاسد می کند. این بار می خواهم صندلی را بردارم. اواخر دوران خاتمی بود که فهمیدم قانون اساسی ایراد های جدی دارم اما گمانم بر این بود که با عمل به همین کتاب با مطالب ضد و نقیص می توان به رفاه و سعادت بیشتر رسید اما اکنون می دانم که مطلق کردن حکومت چه در دستان شاه چه در دستان فقیه, همه چیز را به نابودی می کشاند. مخلوط کردن دین و سیاست, هر دو را به نابودی می کشاند.
بیست و دوم خرداد امسال می آیم چرا که از آینده ایران و ایرانی نگرانم. برای آن لباس شخصی هم دلم می سوزد که نمی داند در آینده ای نزدیک چه در انتظارش است. می آیم به احترام آینده همه ایرانی ها.

برچسب‌ها:

۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

پیشنهاد تحریم برخی محصولات و بانک ها پیرو درخواست آقای امیر ارجمند

پیرو پیشنهاد آقای امیر ارجمند برای جمع آوری نظرات گوناگون در خصوص شیوه های اعتراض, پیشنهاد می شود برخی از محصولات تولید داخل ایران و یا وارد شده توسط افرادی که در سرکوب مردم نقش داشته اند و یا از رانت استفاده کرده اند, تحریم گردند. این تحریم می تواند شامل نخریدن محصولات ذکر شده و یا خارج نمودن پول از بانک خاص باشد.
به گمان من در کنار اعتراض های خیابانی می بایست راهی برای تحمیل فشار مالی بر افراد حکومت و همچنین درگیر کردن مجامع حقوق بشر در مسائل ایران پیدا کرد.
با توجه به تجربه سال های پیش و به خصوص دو سال گذشته به گمان نگارنده حکومت فعلی ایران از چند موضوع واهمه دارد:

یک- اعتراض های گسترده خیابانی و انعکاس آنها در خبرگزاری های بین المللی بی شک تاثیر شگرفی در تصمیم گیری های حکومت دارد. تمام تلاش نیروی های سرکوب حکومت بر این است که هسته اولیه تجمع شکل نگیرد و فیلم و یا عکسی از تجمع احتمالی منتشر نگردد. راهپیمایی های مناسبتی سال هشتاد و هشت و حتی بیست و پنجم بهمن سال گذشته و آشفتگی مقامات حکومت شاهدی بر این مدعاست. راهپیمایی های هدف دار که خواسته مشخصی را داشته باشد و عده کثیری از مردم را درگیر نماید, بسیار تاثیر گذار خواهد بود و به همین دلیل مسیر خیابان ولی عصر از راه آهن تا ونک به دلیل گستردگی مناطق فرهنگی وهمچنین ایجاد ترافیک گسترده در پایتخت به هدف ذکر شده بسیار نزدیک خواهد بود. (در مطلب جداگانه ای به تفصیل نظر خود را بیان خواهم نمود). به باور نگارنده هنوز آمادگی راهپیمایی هر روزه وجود ندارد و یک یا دو راهپیمایی در ماه, جمعیت بیشتری را می تواند با خود همراه کند. در خرداد امسال به طور استثناء روزهای 22 و 25 و 30 خرداد می تواند مد نظر قرار گیرد.

دو- حکومت ایران چه در زمان آقای خمینی و چه در زمان آقای خامنه ای بیشترین حرف شنوی را از جامعه بین المللی و مجامع حقوق بشر داشته است. پذیرفتن قطعنامه 598 برای پایان جنگ ایران و عراق, لغو برخی از احکام اعدام و سنگسار و به تازگی کور کردن چشم, آزاد کردن ملوان های انگلیسی و خبرنگاران آلمانی و پیشتر هلموت هوفر آلمانی و بسیاری دیگر از شهروندان کشورهای دیگر, لغو محدودیت های جنسیتی در ورود به دانشگاه ها در زمان ریاست جمهوری آقای رفسنجانی و بسیاری موارد دیگر شاهدی بر این مدعاست. جنبش اعتراضی ایران می بایست به هر شکل ممکن توجه جامعه جهانی را به مسائل ایران جلب نماید. ارسال عکس و فیلم از آزار و اذیت ماموران به ویژه در خصوص زنان و کودکان و سالمندان, برگزاری تجمع در کنار دفتر سازمان ملل و یا نهاد های حقوق بشر و حتی درخواست کمک از آمریکا و اتحادیه اروپا جهت یاری رساندن به مردم از راهکارهای قابل فرض است. باید پذیرفت که مبارزه بدون خشونت با این حکومت بدون کمک جوامع بین المللی بسیار دشوار و طولانی خواهد بود. حتی اگر در این راه متهم به همکاری با غرب و جاسوسی شویم, کمک منطقی آنها با حفظ منافع ایران و کشورهای دیگر می تواند راه گشا باشد.

سه- مبارزات مدنی اگر چه سابقه زیادی در ایران ندارد اما به گمان من حکومت ایران را درگیر مسائل زیادی خواهد کرد. ضمن آنکه صاحب برخی محصولات و حتی بازرگانان را به فکر عدم همکاری با رژیم می اندازد. در هفته های پس از انتخابات گذشته و خرید کمتر محصولاتی از جمله چی توز باعث کم شدن آگهی های تجاری این شرکت در تلوزیون دولتی ایران شد. طرح روشنایی سبز با وجود اینکه فقط در چند منطقه تهران باعث خاموشی گردید, حکومت را بسیار درگیر نمود.
هدف اصلی این نوشته هم پیشنهاد به از سرگیری این گونه مخالف هاست. برخی از حاکمان ایران در تولید و یا واردات محصولات درگیر هستند و تحریم خرید این محصولات می تواند ضربه مادی و روانی بسیاری به آنها وارد نماید ضمن آنکه دیگر صاحبان کالا نیز از تبلیغ بی رویه و استفاده از رانت های گسترده برحذر می دارد. بانک هایی که منابع مالی سرکوب گران را تهیه می کنند و یا تامین مالی لوازم سرکوب (از خارج از ایران) را بر عهده دارند نیز می توانند مشمول این تحریم ها گردند. شاید وقت آن رسیده باشد که جنبش سبز و اصلاحی ایران, ایجاد بحران های پی در پی برای حکومت را در پیش بگیرد. پیشنهاد حاضر بسیار خام و ابتدایی است و در صورت نیاز به اجرایی شدن نیاز به بحث در محیط های اجتماعی دارد.

برچسب‌ها:

۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

آدرس صحیح منزل خانم سحابی

متاسفانه آدرس خانه زنده یاد هاله سحابی که در محیط مجازی منتشر شده بود دقیق نیست. پل گیشا انتهای خیابان کاردان (ضلع جنوبی پل گیشا)جنب میدان مجتمع نسیم دانش, آدرس دقیق منزل ایشان است. به انتهای خیابان کاردان که برسید از تجمع نیروهای امنیتی متوجه خواهید شد که راه را درست آمده اید.
برخی از مردم و بستگان هاله سحابی در کنار مجتمع هستند ولی اجازه ورود به آنها داده نمی شود. تا حدود دو ساعت پیش دکتر شامخی (همسر هاله سحابی) در حال مذاکره با نیروهای امنیتی برای چگونه برگزاری مراسم بود.


اما گویا تصمیم به خاکسپاری عجولانه گرفته شده است.

برچسب‌ها: