۱۳۹۰ مرداد ۹, یکشنبه

آمنه بهرامی انتقام را کور کرد. اکنون نوبت ماست که برای او کاری کنیم

درود بر تو آمنه. از خود گذشتگی را تمام کردی. شرافت را به کمال رساندی. خشونت را زندانی کردی.
پیش از این می خواستی به همه نشان دهی نداشتن بینایی یعنی چه؟ می خواستی انتقام لحظه های از دست رفته و لبخند های شیطنت آمیز را پاسخ دهی. و چه پاسخی دادی؟ شاهکار
تو از آن لحظه که نه گفتی به انتقام و کور کردی خشونت را دیگر تغییر کرده ای. ایران هم. بی گمان فصلی جدید را بنا نهادی.
دومین بار است که در این سال ها به ایرانی بودنم افتخار کردم. اول بار 25 خرداد بود و دیگری لحظه نه گفتن تو. خواهرم, عزیزم, هموطنم ,دوستم نازنیم, همه خوبی, همه پاکی, همه بزرگی, دوستت دارم به اندازه بزرگی خودت.
آمنه بهرامی امروز کار بزرگی کردی. چشم بخشیدی به یک چشم ناپاک, امید بخشیدی به همه ما, کور کردی انتقام را. من و ما  نمی توانیم کمی از شرمندگی ات درآییم.
آمنه جان در دنیا بسیارند کسانی که چشم ندارند, نمی شنوند, دست ندارند, پا ندارند ولی زندگی دارند. تو که دلی به این بزرگی داری از من و ما خیلی بیشتر داری. زندگی کن و از آن لذت ببر.
آی کسانی که می توانید به اندازه یک تار موی آمنه هزینه کنید. این گوی این میدان. اکنون نوبت ماست. 



2 نظر:

در ۹ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۰۸, Anonymous ناشناس گفت...

آمنه جان تو کار بزرگی انجام دادی عظمت بخشش تو آنگاه نمودار است که بسیاری از افراد وبزرگان که مدعی بخشش وزندگی بدون نیاز به جیره دنیوی هستند وپیوسته فریاد بهشت وجهنم آنها گوش فلک را پرکرده وبه عنوان الگو های فضیلت در جامعه مطرح میباشند توانایی بخشش وگذشت ریالی ازاموال غارت کرده خود را ندارند.
مسلما تو وگذشت تو در کوران حوادث وتلاطم اتفاقات روزگار به زودی به ورطه فراموشی سپرده خواهد شد پس خودت را بسپار به آنی که برای او این بزرگواری از تو سرزد پاینده باشی دخترم.

 
در ۹ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۲۱:۴۲, Anonymous ناشناس گفت...

like be avvalin nazar(tahmtan)

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی